چند ماه پیش یه شب داشتم با صدای خیلی آروم با دوس دخترم صحبت میکردم بابام در اتاقمو باز کرد.
خلاصه سعی کردم خودمو نبازم،چشمامو بستم و خیلی آروم با همون دستم که توش گوشی بود قطعش کردم و گوشی رو به صورت حرفه ای هل دادم زیر بالشت و به حرف زدنم ادامه دادم اما این دفعه یه تکه از درسمو که حفظ کرده بودم رومیگفتم که بابام فکر کنه دارم توخواب حرف میزنم.
بابامم بیچاره باورش شد.اومد بالا سرم و تکونم داد گفت:
باباجون پاشو
منم صدامو خوابالو گرفتم گفتم:
بــــــــــــــله؟
بابامم صورتمو بوس کرد گفت:
هیچی قربونت برم. داری خواب میبینی
همینجوری هم که داشت میرفت بیرون با خودش میگفت :
بسوزه پدر این اســـتــــادا با این سخت گیری هاشون دارن بچه رو دیوونه میکنن
نظرات شما عزیزان: